اولین بار توی یه پارک با هم آشنا شدیم.یادم نمیره نگاه اول رو.
من اونو نگاه میکردم،اونم به من زل زده بود.
فاصله ی دلامون کم شد.کم کم یک دل شدیم.
همدیگه رو دوست داشتیم و عاشق هم بودیم.ظاهر که این رو نشون میداد.
اون روز رو هم یادم نمی ره که چه قول و قرارایی با هم گذاشتیم.
قرار بود تا آخرین خط دفتر زندگی با هم باشیم.
قرار بود پا به پای هم سطرهای زندگی رو رقم بزنیم.
اما...
اما اون روز رو هم یادم نمیره که توی همون پارک همه ی قول و قرارهامون رو زیر پا گذاشت طوری که انگار عشقی وجود نداشته و با پرویی توی چشمام نگاه کرد و گفت "برو دیگه دوستت ندارم" و بعد گذاشت توی گوشم..........آقااا کات بده ه ه ه.......کااااااااااات
خانم تو گوشی رو خوب زدی ولی یه خورده محکمتر بزن.... آقا شما هم یه کمکی پرستیژ بازیگری به خودت بگیر اااِاِی باااابااا.......از اول میریم ....آماااده...صداااا....نور....تصویر..... حرکت........
منتشر نشده
سپاس و ستایش دانشگاه پیام نور را ، که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ، هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است و چون به پایان رسد مایه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب ..... از جیب و جان که بر آید ...... کز عهده خرجش به در آید.....بنده همان به که ز بی مدرکی...سوی به درگاه یونی* آورم
سلف پاکیزه اش همه را توان بخشیده و بوی غذایش همه جا کشیده.
سقف کلاس هایش مانند ابر بهاری چکیده و کلاسهای پایدارش افراد را علم بخشیده.
اساتید محترم و محترمه نمره را به گناه فاحش دانشجو ندرند و دانشجو را مشروط نکنند.هرگاه که یکی از دانشجویان دست انابت به امید اجابت نمره به درگاهش دراز کند بر او نظر برگرداند.و بار دیگر با تضرع و زاری بخواند اساتید فرمایند نمره اش قبول کردم ازیرا که طاقت زاری دانشجویم را ندارم.
سپاس رئیس دانشگاه را که قبای سبز بر دانشگاه پوشاند و هرگاه مشکلی بوده به سرعت برق اجابت فرموده.
ای منگل خر علم ز پ نور* بیاموز کازاد و سراسری، دیگر به سر آمد
این مدعیان در طلب علم خرابند ازماست که بر ماست که پ نور برآمد
*یونی مخفف یونیورسیتی است.
*پ نور مخفف پیام نور
چاپ شده در شماره 76...ویژه نامه امتحانات...تابستان87
توجه توجه
þسلف پاکی زگی دانشگاه افتتاح شد :
با خدمات ویژه ... بوفه ای کاملا آنتیک* ،محیطی کاملاْ خفنگ* و دانشجویی در حد یونیورسیتی های خارجی،همراه با پخش مستقیم موسیقی پرندگان فیروزآبادی،صندلی های ریلکسیشن در حد تیم ملی،زیر درختانی با قدمت هزار ساله،عتیقه ترین و فسیل ترین غذاهای ایرانی و فرنگی و رفت و آمد گربه ها و سگ های اصیل ایرانی و خارجی...
همراه با خدمات پس از غذا مانند : تنفس مصنوعی ، شوک الکتریکی بر قلب ، ماسک اکسیژن،ماساژ قلبی و سایر خدمات. *** رفت با شما برگشت با خدا !
بوفه غذا خوری دانشگاه مون پدیده ای نو در عرصه بوفه های دانشگاهی
ضمنا فقط افرادی که کارت بیمه دانشجویی دارند می توانند از بوفه غذا خوری دانشگاه استفاده کنند.
توضیحات تکمیلی:
آنتیک:یه چیز تو مایه های خفن میباشد.
*خفنگ:همان خفن می باشد.این کلمه در هیچ فرهنگ لغتی ثبت نشده اما استفاده از آن رایج می باشد.استفاده از این کلمه توصیه نمی شود.
انتشار:سال ۸۷-ستون فانوس
طرز تهیه آدم موفق:
1- خر خونی به میزان لازم 2-قبولی در کنکور حداقل یک رشته
3- دانشگاه یک عدد 4-پول کلی
5-کوزه یک عدد 6-آب 8/0 لیتر
خوب دوستان عزیز از آنجا که موفقیت در مدرک می باشد بر آن شدیم تا یکی از دستاوردهای خود را که آشنایی با فوت و فن موفقیت است آشنا کنیم و این وظیفه خطیر را جهت موفقیت شما عرضه کنیم.
اصل مطلب
شما پس از کلی خر خونی در کنکور قبول می شید و با کلی پول و هزار تا آرزو به سمت دانشگاه حرکت می کنید و مدیر دانشگاه را پیدا می کنید. بعد مدیر دانشگاه می گه که امسال به علت های مختلف از جمله : افزایش حقوق بازنشست گان' تحولات اخیر عراق- افزایش حقوق بشر – شکست استقلال از مقاومت مرصاد- سقوط هواپیمای حامل وزیر زیروکانزانیا در جناگل غربی کویر آفریقا- ترور رئیس جمهور کانگوروزولونیوریا – وهزاران دلیل دیگر شهریه دانشگاه افزایش یافته است و شما هم برای تحقق بخشیدن به آرمان ها و آرزوهایتان مجبور به پرداخت این مبلغ هستید . خوب دوستان مرحله اول تمام شد . از این پس شما وارد مرحله جدیدی شده اید و هم اکنون شما یک دانشجوی موفق هستید اما هنوز به اون موفقیت مورد نظر نرسیده اید .حالا مینشینید و سه چار سالی از خوشی زندگی میزنید و درس می خونید تا مدرکه رو بگیرید .هنگام گرفتن مدرک یه عالمه پول بسته زبون دیگه رو دوسه دستی تقدیم مدیر دانشگاه می کنید تا مدرک نازنینتون رو بدهند.
خوب دوستان قصه ما به سر رسید و با این مدرک یه کمی پز می دید و از این که یک آدم موفق هستید لذت می برید و حالا می تونید مدرکتون را بزارید توی کوزه و آبش را بخورید.مبارکه کیلیلیلیلیلی
انتشار:10 مهر 87-شماره78-سه نقطه-فانوس
پرده اول: روزی را از بحر رفع گرسنگی به طرف بوفه دانشگاه دوان شدم.عده ای از دانشجویان گرسنه را یافتم که در حال جویدن ژتون بر سر و کله هم می زنند و مشتاقانه خواهان گرفتن غذای دانشگاه هستند.
پرده دوم: ما نیز جهت بقا و زنده ماندن مجبور به همرنگی با جماعت گرسنه دانشجویان شدیم و ژتون به دست در انتظار غذای دانشگاه ایستادیم.
وقتی غذا را یافتیم به همراه اهالی دانشگاه مشغول به میل غذا و عیش و نوش و تغذیه خود شدیم تا خود را جهت کسب هر چه بهتر علم و دانش و معرفت و استفاده در جهت اهداف کشور عزیزمان آماده سازیم.
پرده سوم: ... اما اخبار همان شب در رادیو های بی گانه و باگانه را بشنوید:
به گزارش خبرنگار اعزامی ما در دانشگاه ،آمار قربانیانی که از غذای دانشگاه صرف کرده اند چندین برابر سونامی اعلام شده و هر لحظه به آمار تلفات افزوده می شود.شاهدان عینی این حادثه همچنان در کما به سر می برند و ...
پرده آخر: از آن پس و پس از بهبودی نسبی ،بنده تصمیم گرفتم که تا شعاع یک کیلو متری بوفه دانشگاه تردد نکنم و آفتابی نشوم چون تضمینی برای سلامتی نیست.
۱ آبان87-شماره 81- سه نقطه-فانوس
از آنجا که دانشجویان در زمینه فرهنگی یدی بس طولانی دارند،برآن شدیم تا مزنه ای کوتاه بر این مقوله ارزنده و قابل تأمل بزنیم.
1.دانشجو:موجودی است که از 100 کیلو متری تابلو هست که چه کاره هست. ازخصوصیات:معمولا دنبال جزوه ،دنبال نمره ،بی پول واز این جور صفات نا متعارف.
2.غذای دانشجویی:معمولا غذای دانشگاه را افرادی میل می کنند که نمرات ترمشان زیر 10 شده و تمایل و انگیزه کافی را برای خودکشی دارند.
3.جزوه:از آنجا که دانشگاه محل اجتماع افراد فرهیخته است،و فرهیختگی افراد هم با جزوه تکمیل می شود در نتیجه می توان گفت جزوه از اجزاء جدا نشدنی یک دانشجو از گهواره تا گور می باشد.
4.نمره:نمره نیز از عناصر جدانشدنی یک دانشجوست.بر اساس اکتشافات فیزیک دانان نمره و دانشجو دارای بارهای هم نام هستند(یا هر دو مثبتند یا هر دو منفی)و از نظر قانون چهارم فیزیک دو بار هم نام همدیگر را دفع می کنند،در نتیجه برای به دست آوردن آن فقط باید دوید.
5.تقلبی:اصولا و معمولا برای به دست آوردن نمره از آن استفاده می شود.از این رو دانشجو شناسان و استادان آن را مکمل نمره می دانند.
شماره77-3مهر87 – سه نقطه- ستون فانوس
یکی بود هیچ کس نبود...
5 ممیز 13 میلیارد سال پیش در سنه های نخست آفرینش زمین و پیش از عهد دایناسورها ،آن زمان که بشر هنوز علم چندانی نداشت و دوران نادانیت خود را سپری می کرد در نقطه ای از این کره خاکی به نام فیروزآباد اولین دانشگاه پیام نور بشرساخته شد.
کلاس های این دانشگاه در غارها برگزار می شد.غارنوشته ها ی یافت شده توسط مورخان نشان از امکانات رفاهی بسیار کم و محدود دانشجویان آن زمان می دهد.
و این بود تاریخچه ای ازمبدا دانشگاه پیام نور در ماقبل تاریخ.
اما الان دانشجویان دانشگاه فیروز آباد تمام امکانات رفاهی روز دنیا را در اختیار دارند و متاُسفانه قدر امکانات را نمی دونند.
مثلا اون موقع ها که سرویس رفت و برگشت نبوده ولی الان سرویس گذاشتن با راننده ی شوماخرو اتوبوس همه چیز اتوماتیک که درش در سرعت بالاتر از 50 تا به طور اتوماتیک باز میشه.
اون موقع ها کتاب های پیام نور در دسترس نبوده و باید روی دیواره های غار با خط میخی و سیخی می نوشتند اما الان کتاب ها بدون هیچ دردسری و در هر زمان که اراده کنید در اختیاردانشجوها قرار می گیرد.
اون موقع ها اصلا نمی دونستند اینتر نت رو با کدوم "ت" می نویسند ولی الان دانشگاه اینترنت داره با سرعت نور.و این خودش یه پیشرفته .
بوفه غذا خوری دانشگاه تنها بوفه 9 ستاره و سر باز کشور و بلکه جهان می باشد و توی ذوق هیچ کسی هم نمی زنه.
نمازخونه دانشگاه واقعا آدم رو به عرش میبره بس که زیبا و شبیه به نماز خونه هست.
و در کل این خیلی خوبه که نسبت به دوران ماقبل تاریخ پیشرفت چشم گیری داشتیم.
هرکسی هم گفته دانشگاه ما به همه چیز شبیه الاٌ دانشگاه ........گفته.اتفاقا دانشگاه ما توی منطقه خاورمیانه ،که نه ، توی ایران ،هم نه ولی توی منطقه ی 5 تکه.
انتشار:۸۷ - سه نقطه - فانوس
به مناسبت 20 فروردین ،روز ملی فن آوری هسته ای
انرژی هسته ای سلام.امید وارم که حالت خوب باشد و همیشه به طور صلح آمیز استفاده شوی.از حال ما نپرس که دلمان برایت تنگ شده بود.ما جوانان ایرانی مشتاقانه منتظرت بودیم.این نامه را می نویسم تا در سالروزت درد دلی با تو داشته باشم.
یادم می آید آن روز که یک دل نه صد دل طالبت شدیم و به دنبالت آمدیم.از آن روزهای سخت خیلی سال می گذرد.
یادم می آید درسازمان ملل!؟! در سازمان انرژی اتمی و در گروه های 1+5 و نمی دونم 2-6 هر روز بر سر رسیدن ما به تو دعوا بود.و هر روز یک انگی سر ما در می آوردند.
از همان روز های اول این ایادی مشت بر دهان خورده مانع رسیدن ما به تو بودند ، اما ما تو را می خواستیم ، و تو را فریاد زدیم و موانع پیش رویمان را نادیده گرفتیم.برای رسیدن به تو در برابر همه ایستادیم و تحریم ها را نادیده گرفتیم و همه ی جهان را بر علیه خود کردیم.برای به دست آوردنت دنیا را از دست دادیم ، یا بهتره بگویم دنیا را دست دادیم ، به طوری که امروزه هر کس ما ایرانی ها ر ا می بیند به یاد سانتریفیوژ و راکتور هسته ای و اورانیوم غنی شده می افتد.
اما سر انجام بعد از سالها مرامت و سختی تو ما را لبیک گفتی و ما به تو رسیدیم.
انرژی جان یادم می آید آمریکایی ها از همان روز اول قصد جدا کردن ما را داشتند.
می گفتند می خواهیم با تو کارهای غیر صلح آمیز انجام دهیم!!.
اما ما تورا فقط صلح آمیز دوست داشتیم .
هسته ای عزیز دوستت داریم چون ارزش دوست داشتن را داری.
ما هنوزصدایت می کنیم و می گوییم که حق مسلم ماهستی.
ما نسل هسته ای هستیم و شاید روزی هم که مُردیم روی قبرمان نیز بنویسند " انرژی هسته ای حق مسلم ماست".
راستی عزیز دل آیا تو هنوز حق مسلم ما هستی؟
آری به کوری چشم بعضی ها تو حق مسلم ما بودی و هستی و خواهی بود.
... و نسل های بعد هرگاه تقویم را ورق می زنند و به 20 فروردین می رسند بر مردان پارسی درود می فرستند.
انرژی هسته ای عزیز و محبوبم 20 فروردین سالگرد تولدت مبارک.
انتشار:۱ اردیبهشت۸۷ - سه نقطه - تیتر یک
چقدر بده آدم از خودش چیزی نداشته باشه همش نگاهش به دارایی این و اون باشه و بخواد اونا رو بگیره.حکایت همین قطری ها هم همینه . تو این بازی های آسیایی هم دست بر دار نبودن و هی تو بلندگو هاشون اسم دانشمندان ایرانی رو با پیشوند " ال " می آوردند و هی میگفتند " الابن سینای قطری و البیرونی و ...
حالا این به کنار موقع دادن مدالها کشور ایران رو جمهوری عربی ایران میخوندند.خیلی باحال تر و گذشته از این کشور ترکیه این وسط گفته مولوی برای ماست وهمین طوری لباساشو توی بازار مد کردن
یکی هم این انگلیسیا که نمیتونن یه لحظه آروم بشینن و مستقیم یا غیر مستقیم باید یه ضربه به ایران بزنن.حالا چه جوری ...این جوری که اومدن یه کتاب با عنوان "خلیج عربی" نوشتن و داستان بافی کردن.یکی نیست بهشون بگه آخه به شما چه ربطی داره؟
یکی از رفیقا میگفت که یه انگلیسی رو تو ایران دیده و با هم صحبت کردن تا رسیدن به بحث فرهنگ و این چیزا انگلیسیه گفته ایران باید فرهنگشونو مدیون ما انگلیسیا باشه و هر چی دارن از ما دارن. آخی نازی .خداییش ببین کی به کی میگه .انگار یادشون رفته اون موقع که مثل انسانهای اولیه زندگی می کردن و علف می خوردن ایران قرنها از تمدنش می گذشت و این مسلمانان بودند که باعث این تحول عظیم در جهان شدن . حالا این تازه به دوران رسیده ها اومدن برای ما قدقد می کنن(حرف زیادی می زنن) . کی هس که این حرفا رو بزنه هااااااااا.
خوب بگذریم...
ولی چرا باید بگذریم این درسته که اونا هرچی میگن ما بگذریم. بگذریم که فردا بگن تخت جمشید رو انگلیسی ها ساختن یا بگن التخت الجمشید .
.ولم کن بزار برم حالشونو بگیرم بابا ولم کن ...هاااااااااا نفس کش کدوم بی........ بی...شثف*شیغیاGhتنu !@ !
چرو سانسور میکنی . حیف که لباسام نو هستش
گذشته از این حروف فکر میکنید اشکال کار از کجاست؟ از اونا که با ما دشمنی دارن یا که خودمون کوتاهی میکنیم؟
مگه اونا با سیاست این کارو نمیکنن پس با سیاست هم میشه کارشونو خراب کرد .
شما چه فکر می کنید؟؟؟؟
انتشار:۱ اردیبهشت ۸۷/ سه نقطه / فانوس
از آنجا که ما در شهر و دیاری فرهیخته و با قدمت بسیار خیلی زیاد زندگی می کنیم و هر چی فرهنگ گذشته هست را در خودمون جا دادیم و از هر جای دیارمان را سوراخ کنیم فرهنگ و تمدن بیرون می زنه بر آن شدیم تا کمی تا قسمتی در مورد میراث فرهنگی و موزه گفتمان و شفاف سازی کنیم.
شفاف سازی اول:هر چی گشتیم از خوبی این اداره میراث فرهنگی بگیم چیزی نیافتیم.البته همینجا عرض کنم که فرهنگ چیز خوبی هست و همچنین میراثش اما نه در کشور ما که به این مهم کمتر اهمیت میدنو افرادی پیدا میشن که اصالتشون رو زیر پا له میکنن و به قاچاق و غارت آثا فرهنگی کشور می پردازند و روزگار می گذرانند.اداره میراث فرهنگی هم مثل همیشه فعال و در صحنه ،دست در دستان مبارکشان نهاده و نظاره گر چپاول عظیم آثار موزه ها و آثار فرهنگی کشور هستند.و بعد هم این غربی های بی ملاحظه رعایت احساسات لطیف ما نمی کنن و با آثار خودمون نمایشگاه میزنن و هی حال ما رو میگیرن.اصلاٌ نوش جونشون گوشت بشه رو تنشون.....
شفاف سازی دوم:دریغ از کمی اهمیت به آثار تاریخی و همچنین اهمیت به توریست وگردشگری.
یک خاطره نه چندان بی ربط:رفته بودیم حمام وکیل تا از آثار به اصطلاح تاریخی دیارمان دیدن کنیم.مشاهده کردیم مردم درون حمام نشسته و نون و کباب و ریحون میل میکنند و قلیون و بند بساط و دیزی و ...آخه یکی نسیت بگه مگه حمام وکیل جای زدن قهوه خونه سنتی و از این چیزا هست.(البته این قضیه با پیگیری بعضیا حل شد)
شفاف سازی سوم:حالا هی ما برای آثار از دست رفته ونرفته مون جیز جیز می کنیم و این میراث فرهنگی محترم هِی ما رو تحول نمی گیره.فکر کردن ما جمع و تفریق بلد نیستیم.الکی دیپلم که نگرفتیم.این چیزا رو می فهمیم.البته به گفته اداره شیلات و مواد غذایی "ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه هست" پس هنوز دیر نشده و هر کدوم از ما می تونیم برای فرهنگ این کشور یه قدم بر داریم حتی با یک خط نوشته.
فی الباقی از مسئولانی که دلسوزانه و حتی بیشتر به اعماق فرهنگ کشور اهمیت می دهند تشکر می کنیم و از همین جا دستشونو بووس می کنیم .
شما هم چند تا پیام بازرگانی ببینید تا ما بریم یه سوژه ی فرهنگی دیگه پیدا کنیم.
گوش ما هم بی کار نشسته و منتظر نظرات شماست.
انتشار:۱۵ اردیبهشت ۸۷- سه نقطه - فانوس